دانلود کتاب رایگان

دانلود جدید ترین کتاب های روز

دانلود کتاب رایگان

دانلود جدید ترین کتاب های روز

بایگانی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

معرفی کتاب مغز کاغذی

مهرداد اسماعیل پور در کتاب مغز کاغذی احساسات و عواطف مردی را به تصویر می‌کشد که در رابطه‌ی عاشقانه‌ی خود شکست خورده و اکنون غمگین و افسرده است.

 

درباره کتاب مغز کاغذی:

 

این داستان از زبان مردی روایت می‌شود که در آستانه‌ی چهل سالگی، زندگی‌ عاطفی‌اش را شکست خورده می‌داند. او در این داستان علاوه بر بیان چالش‌های ذهنی‌اش شما را با سرگذشت پر فراز و نشیب خود آشنا می‌کند و از روزگاری می‌گوید که زندگی‌اش سراسر ناامیدی و یاس است.

 

کتاب مغز کاغذی مناسب چه کسانی است؟

 

کتاب حاضر برای کسانی که به داستان‌های کوتاه عاشقانه علاقه‌مند هستند، جذاب و خواندنی خواهد بود.

 

با مهرداد اسماعیل پور بیشتر آشنا شویم:

 

او از دوران نوجوانی نوشتن را با متن‌های کوتاه غیرداستانی شروع کرد، اما بعد از مدتی به داستان‌نویسی علاقمند شد. از دیگر آثار او می‌توان به سودای سکوت، رنج فراموشی، گذرا چون عشق و... اشاره کرد.

 

در بخشی از کتاب مغز کاغذی می‌خوانیم:

 

تمام سال‌هایی که گذشته‌اند پر از افسوس‌هایی‌اند که دهانشان تا ابد باز می‌ماند. پر از‌ای کاش نگفته بودم یا گفته بودم. ‌ای کاش مانده بودم یا رفته بودم. تمام سال‌هایی که نگذشته‌اند و نیامده‌اند پر از امیدهایی هستند که بیهوده برایشان سر ‌و دست می‌شکنیم؛ من ثروتمند می‌شوم. من خوشبخت می‌شوم. من در آرامش می‌میرم. غمی تار و پود مرا بافته؛ که گاه و بی‌گاه شعله می‌کشد و بغض گلویم را می‌گیرد. من امیدوارم اما نیمی از من برای همیشه در آن سال‌ها جا مانده. نیمی که دوست ندارد پیش بیاید.

 

من مجموع اشتباهاتی هستم که از آن‌ها گریخته‌ام. مجموع ترس‌هایی که با ترس بیشتر، کنارشان زده‌ام. من هنوز، کودکی‌ام که نمی‌داند. هنوز، نوجوانی‌ام که نمی‌خواهد و هنوز، جوانی‌ام که می‌ترسد. دوباره جلوی آینۀ تمام قد اتاق می‌نشینم و از خودم می‌پرسم چگونه به اطمینان می‌رسی؟ چگونه می‌دانی و می‌فهمی که خوب پیش آمده‌ای؟ چگونه دردهایت را توجیه می‌کنی؟ چگونه باور می‌کنی شادی خودش را با تو درگیر کرده؟ اما بعد سکوت، باز لب‌هایم را به تار و پودم گره می‌زند. خیره می‌شوم و مثل همیشه لالمانی می‌گیرم.

 

مرا ببخش که فراموشت کردم و فراموشم کن که بخشیدمت. بلند می‌شوم. دیگر نیازی به گفتگوهای طولانی و بی‌دلیل نیست. دیگر نباید خودم را گول بزنم. دیگر با آینه‌ها کاری ندارم. سرم را آرام روی تخت می‌گذارم. تمام آرزوی من همین است؛ که ثانیه‌ای دیرتر نرسیده باشم؛ که گم نشده باشم؛ که بتوانم آسوده بخوابم.

 

https://www.ketabrah.ir/کتاب-مغز-کاغذی/book/52132

کتاب گذرا

  • ۰۱/۰۶/۱۰
  • Alireza Hasanzade

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی